شیعه یعنی...
روزهای نوجوانی که داستان غربت ائمه را میخواندم و نشستن علی در خانه اش و انتظار کشیدنش را و سکوت در برابر حقّ به یغما رفته اش را، ... تحمل داغ فاطمه...
باور نمیکردم که روزی خود با چشم ببینم که روزی مجبور باشم سکوت کنم٬ ...
اما امروز به این باور رسیده ام که شیعه بودن یعنی حفظ اسلام مراحلی دارد که شروع با علی و ادامه با حسن، خون دادن از حسین و دعا کردن با سجاد و پرداختن به ثبت اسلام اصیل با باقر و صادق و تحمل سختی با کاظم و مرگ در غربت با رضا....و انتظار با امام زمان خود...
باید شیعه بودنمان را ثابت کنیم، با خنده های تلخ... با سکوت... با صبر...
شیعه بودن یعنی باید با ولی باشیم٬ نه قدمی جلوتر و نه جا ماندن! که هر دو اینها یعنی به بیراهه رفتن٬ یعنی گم کردن امام و سر در آوردن از نا کجا آباد...
باید باور کنیم هر روزمان عاشوراست و در عاشورا انتخاب درست٬ حرف اول است و دیگر هیچ..! یا حسینی می شوی و یا یزیدی و دیگر انتخاب سومی وجود ندارد!
وقتی حسینی نباشی بدانیم که حتماً در مقابلش هستیم ! خودمان را گول نزنیم ! مگر میشود با حسین باشیم و کربلایی نباشیم !!!
اما سخت است برای آنان که هم دنیا را می خواهند و هم عقبا را...! امید به توبه هم دام شیطان است که فکر کنیم حالا چند صباحی را با دنیا باشیم٬ بعداً جبران می کنیم!
شیعه بودن با تحمل سختی ها٬ بی توجهی به دنیا٬ دل بریدن از هواهای دل٬ اخلاص در نیّت و عمل٬ اصرار بر انجام تکلیف٬ ایستادن در مقابل ظلم و ظالم٬ یاری مستضعفان٬ بصیرت داشتن٬... و ولایت پذیری همراه است...
باید امروز بسنجیم شیعه بودنمان را که فردا دیر است٬ اگر فردایی باشد! و 9 دی یکی از روزهای سنجش بود...
- ۶ نظر
- ۰۲ دی ۹۲ ، ۲۱:۴۱
- ۱۰۹۲ نمایش